دیروز در روزنامه منتشر
باور بفرمایید ما از همان آغاز حیات خود کلا به کارهای شفاف و کالاهای شفاف خیلی علاقه داشتیم. به صورتی که حتی اگر دریک خیابان یا ته کوچه یا سرکوچه قطعهای شیشه پیدا میکردیم، فیالفور آن را برمیداشتیم و به منزل میآوردیم. خصوصا شیشههای شفاف را خیلی دوست داشتیم. اولا گاهی آن شیشهها رادر مقابل آفتاب میگرفتیم و طیفهای مختلفی از رنگها را تماشا میکردیم که خیلی وصفناشدنی است. اگر شیشههای مات هم مییافتیم، آنها را هم مقابل خورشیدمیگرفتیم و از تماشای طیفهای رنگارنگ انوارخورشید لذت میبردیم. باور بفرمایید اصلا اولین کسی که در تاریخ گفته بود همه چیز باید شفاف باشد خود ما بودیم و اتفاقا در همین ستون هم طرح کردیم. بعد از ما خیلیها عاشق شفافیت شدند.مثل معاون نظارتی بانک مرکزی که دیروز گفته«شفافیت صورتهای مالی لازمه گسترش مراودات بانکی بینالمللی است». به نظر ما ایشان واقعا هم درست گفتهاند. اما ما یک راهکاری داریم، برای آنکه این شفافیت بیشتر لمس شود، بهتر است مثل ما که در دوران خیلی ماضی شیشههای شفاف را جمع میکردیم، آنها هم این شیشهها را پیدا کنند و صورتهای م طنزگاه مازیار سوادکوهی...
ما را در سایت طنزگاه مازیار سوادکوهی دنبال می کنید
برچسب : اندر حکایت,اندر حکایت بلدیه اصفهان,اندر حکایت عشق,اندر حکایت پوست,اندر حکایت شیخ و مریدان,اندر حکایت شیخ,اندر حکایت زنان,اندر حکایت مکر زنان,اندر حکایت شیخ ما,اندر حکایت شیخ و مریدانش, نویسنده : savadmaza بازدید : 140 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 10:47